ازسرگیری پروازهای مسافری و آغاز برنامه‌ریزی برای پروازهای باری در فرودگاه بین‌المللی پیام

0

با پایان یافتن بحران اخیر در منطقه، فرودگاه بین‌المللی پیام مجدداً فعالیت‌های مسافری خود را از روز جمعه سوم مرداد آغاز کرد. مدیرعامل منطقه ویژه اقتصادی و فرودگاه پیام اعلام کرد که پروازهای رفت‌و‌برگشت به مقصد مشهد مقدس اکنون به‌صورت منظم در روزهای سه‌شنبه و جمعه انجام می‌شود.

محسن حسنلو با اشاره به اختلال کوتاه‌مدت پروازها به‌دلیل وقایع جنگ ۱۲ روزه اخیر، اظهار داشت: بازگشت این پروازها نشان‌دهنده توان عملیاتی بالا و عزم ملی برای حفظ پایداری صنعت هوانوردی کشور است. به گفته وی، این پروازها با هماهنگی کامل نهادهای مسئول و شرکت‌های هواپیمایی به‌صورت مستمر ادامه خواهد داشت.

وی افزود: گسترش مسیرهای پروازی داخلی از فرودگاه پیام به سایر شهرهای کشور، یکی از سیاست‌های محوری در حوزه حمل‌و‌نقل هوایی این مجموعه است. حسنلو همچنین مردم استان البرز و استان‌های اطراف را به استفاده از پروازهای موجود و خرید بلیت از مراکز معتبر فروش دعوت کرد.

آغاز برنامه‌ریزی برای راه‌اندازی پروازهای باری

در بخش دیگری از سخنان، مدیرعامل منطقه ویژه اقتصادی پیام به رویکرد وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در توسعه زیرساخت‌های حمل‌و‌نقل هوایی اشاره کرد و خبر داد: مقدمات راه‌اندازی پروازهای باری (کارگو) از فرودگاه بین‌المللی پیام فراهم شده و به‌زودی شاهد آغاز این خدمات خواهیم بود.

وی با تأکید بر نقش پروازهای باری در پشتیبانی از صنایع کشور اظهار کرد: این پروازها می‌توانند بخشی از نیازهای تولیدکنندگان و صنعتگران به واردات مواد اولیه را در حوزه‌هایی همچون فناوری، کشاورزی و صنایع دیگر پوشش دهند.

راه‌اندازی مجدد و توسعه خدمات فرودگاه پیام در حوزه‌های مسافری و باری، گام مؤثری در تقویت زیرساخت‌های حمل‌و‌نقل هوایی کشور و پشتیبانی از رشد اقتصادی مناطق مرکزی ایران به‌شمار می‌رود.

لطفا متن زیر را به زبان فارسی بازنویسی کن و سعی کن موضوع اصلی محتوا حفظ شوداما از کلمات جدید و ترکیب پاراگراف های متنوع استفاده کن تا متن به صورت انسان نویس باشد.برای متن یک تیتر انتخاب کن که مستقیما موضوع متن رانمایش دهد و به صورت خبری باشد و برای تقویت مقاله سئو محتوا را رعایت کن و ایموجی در متن استفاده نکن : داغ ۴۰ روزه داغ ۴۰ روزه خیلی از آنهایی که از کنار سنگ قبر کودکی می‌گذرند می‌ایستند، بوسه‌ای می‌زنند، فاتحه‌ای می‌خوانند و می‌روند بسیاری از خانواده‌ها که عزیزی زیر خاک دارند اما داغشان هنوز به ۴۰ روز هم نرسیده، به جمع خانواده‌های داغدار پیوسته‌اند. به گزارش ایسنا، روزنامه شرق نوشت، ۴۰ روز از داغشان گذشته. داغداران کمی آرام گرفته‌اند؛ این را می‌توان از حالشان بر سر قبرها فهمید. دیگر مانند روزهای اول شیون نمی‌کنند و از رنج فقدان فریاد نمی‌زنند. هرچند رنج از دست دادن را تا همیشه با خود همراه خواهند داشت. ۴۰ روز قبل عزیزانشان را بدرقه این خاک کردند. بسیاری از آنها چند روز انتظار کشیدند تا از بین ویرانی‌ خانه‌ها اثری از اجساد پیدا شود؛ تکه‌ای از دست، پا یا بدن عزیزشان برای مطابقت‌دادن با آزمایش دی‌ان‌ای. جمعه سوم مردادماه درست ۴۰ روز بعد از اولین موشک‌باران تهران، قطعه ۴۲ مزار شهدای بهشت زهرا پر از آدم است. نه‌فقط آنها که عزیز از دست داده‌اند، خیلی‌ها برای همدردی آمده‌اند؛ همدردی برای سوگ ۴۰روزه. رهگذرها گروهی یا تنها سر هر قبر می‌نشینند و مبهوت چهره کودکانی می‌شوند که در این ۱۲ روز، قربانی جنگ شده‌اند. جوانانی که آرزوهایی در سر داشتند، لبخندهایی روی صورت اما حالا زیر خروارها خاک آرمیده‌اند. از نوزادی یکی، دوماهه تا مرد و زنی کهنسال، همه را جنگ از خانواده‌شان جدا کرد. تاج گل و دسته‌های گل رز و گلایل بر روی سنگ قبرها، تازه است. خیلی از آنهایی که از کنار سنگ قبر کودکی می‌گذرند می‌ایستند، بوسه‌ای می‌زنند، فاتحه‌ای می‌خوانند و می‌روند. بسیاری از خانواده‌ها که عزیزی زیر خاک دارند، اما داغشان هنوز به ۴۰ روز هم نرسیده، به جمع خانواده‌های داغدار پیوسته‌اند: «هم‌دردیم. یک درد مشترک داریم». هر سنگ قبر، یک روایت هر کدام از قبرهای قطعه ۴۲ شهدای بهشت زهرا، روایتی از دل روزهای جنگ است؛ روزهایی که حملات اسرائیل خانه‌ها را ویران کرد و شهروندان زیر تلی از خاک و آوار خانه‌های خود قربانی موشک‌ها شدند. از رایان قاسمیان، نوزاد دوماهه‌ای که همراه مادرش زهره رسولی از این دنیا رفت و در آغوش او به خاک سپرده شد تا روح‌انگیز فرهنگ‌میهنی، زنی میانسال که زیر ویرانی‌های آشیانه‌اش جانش را از دست داد. روی قبر همه آنها دسته‌های بزرگ و کوچک گل به چشم می‌خورد؛ گل‌هایی که تازه است. بوی تازگی دارد. خانواده‌ها شاید در چند ساعت گذشته آمدند، اشک ریختند، فاتحه‌ای خواندند و رفتند تا سوگواری‌شان را تا همیشه ادامه دهند. تصاویر روی سنگ قبرها گویای همه چیز است؛ همه در فاصله زمانی نزدیکی به خاک سپرده شده‌اند. سهم آنها از زندگی سنگ‌مزارهای سفید است. آدم‌های معمولی همان‌ها که جمعه‌ها بر سر خاک عزیزانشان می‌روند، روز گذشته سری هم به قطعه ۴۲ زدند. تصویر تمام شهدا بر سردر این قطعه نصب شده و هرازگاه مردم نگاهی به چهره آنها می‌اندازند و دقایقی روی صندلی‌های کنار هر قبر می‌نشینند. بین آنها زنان و مردانی هستند که عزیزی زیر خاک این قطعه ندارند، مثل زن میانسالی که روبه‌روی قبر «سهیل کطولی» نشسته و به نقاشی او که کنار قبر چسبیده شده نگاه می‌کند. سهیل ۱۱‌ساله مادرش را با خنده‌ای بزرگ کنار میز کار و خودش را با توپ فوتبالی در حال بازی کشیده و همه جزئیات را با دستان کوچکش رنگ کرده بود. خانواده تصویر نقاشی‌اش را سر قبرش آورده‌اند: «دلم برای تمام کودکانی که رفتند آتش گرفته است. چند بار دیگر هم اینجا آمدم، برای کودکانی می‌آیم که بی‌گناه رفتند. درد آنها سنگین است». آنها آدم‌های معمولی بودند سایه‌بان‌ برای تمام این عزاداران سایه‌ای وسیع ایجاد کرده. مرد سیاه‌پوش به میله‌های داربست این قطعه تکیه داده و صورت خیس از اشکش را پوشانده. کنار او، مرد و زن دیگری ایستاده‌اند و عکس بزرگی از «مریم واحدپناه» را بغل گرفته‌اند. مریم حسابدار اوین بود، روز حمله برادرش به اوین می‌رسد، اما کار از کار گذشته بوده و مریم زیر آتش و آوار ساختمان شهید شده بود: «خواهرم از کارمندان اوین بود. ما نزدیک همان منطقه بودیم. همان موقع که صدای حمله را شنیدم خودم را به اوین رساندم اما کار تمام شده بود. بیشترین عکس زنانی که روی این بنرها نصب شده، از ساختمان اوین است. تعداد سربازانی که شهید شدند بیشتر از آدم‌های نظامی بودند. آنجا منطقه نظامی نبوده، بخشی از قربانیان مددکارهایی بودند که برای زندانی‌ها کار می‌کردند. از تهیه دیه تا حمایت‌های اجتماعی. خواهر من هم بخش حسابداری بود که شهید شد. خواهر من نه بازجو بود و نه آدم سیاسی، مریم یک شهروند معمولی بود». صحبت‌هایش که تمام می‌شود، گل‌های روی قبر را جابه‌جا می‌کنند و عکس مریم را در آغوش می‌گیرند و می‌روند. دستگاه مشترک مورد نظر تاابد خاموش است چند ردیف آن طرف‌تر زن جوانی دبه‌های آب را روی چند قبر می‌گیرد و روی‌شان را می‌شوید. روی یکی از آنها چند بار دست می‌کشد و بعد از چند دقیقه قرآنی از کیفش بیرون می‌آورد و شروع به خواندن می‌کند. همسرش را همان روز اول از دست داده است. آخرین تماس با همسرش مربوط به شب عید غدیر بود، ۲۳ خردادماه. با همسرش تماس می‌گیرد، احوالش را جویا می‌شود، با هم خوش و بشی می‌کنند و تمام. این آخرین مکالمه زن جوان با همسرش بود: «همسرم شب عید غدیر به شهادت رسید. مرتب با هم در تماس بودیم، یا او زنگ می‌زند یا من. آخرین تماس ما وقتی بود که می‌خواستم حالش را بپرسم و بعد از آن هرچه تماس گرفتم گوشی‌اش خاموش شده بود». دیگر تمایلی به صحبت ندارد و حرف‌هایش نیمه‌کاره می‌ماند. دوباره دبه آب را برمی‌دارد و قبر همسرش را با چند قبر کناری می‌شوید. آب را بر روی قبر «سهیل کطولی» پسر ۱۱ساله و مادربزرگ او «سونا حقیقی» می‌گیرد. در این مدت با خانواده آنها هم آشنا شده؛ خانواده‌ای که زیر آوارهای خانه‌شان کشته شدند. مردم و رهگذرها با دیدن نقاشی سهیل که شاید آخرین نقاشی او بر روی کاغذ سفید بود، چند لحظه‌ای توقف می‌کنند و مبهوت چهره او در عکسی می‌شوند که بالای قبرش نصب شده است. سخت‌ترین ۷ روز زندگی کم‌کم صدای گریه‌های بلند این سیاه‌پوشان در صدای بلند اذان ظهر گم می‌شود. داغ آنها در چهلمین روز، تبدیل به رنج شده. مثل حال پدر و مادری میانسال که سوگوار از دست دادن پسر ۲۴‌ساله‌شان هستند. آنها کنار قبر عزیزشان صندلی گذاشته‌اند و چهلمین روز از دست دادنش را سوگواری می‌کنند. مانند دیگر بازماندگان، تمایل چندانی برای حرف‌زدن ندارند، بی‌حوصله‌اند و می‌خواهند در تنهایی خودشان عزاداری کنند. پدر به چند جمله کوتاه بسنده می‌کند: «هفت روز طول کشید تا جسد پسرم پیدا شود. هفت روز منتظر بودیم. هفت روز مادرش چشم‌انتظار بود. در آخر اجسادی پیدا شد که قابل شناسایی نبودند، آزمایش دی‌ان‌ای دادیم تا مشخص شود جسد پسر ما کدام است. هفت روز کامل انتظار کشیدیم. در آخر هم جسد پسر جوان‌مان را پیدا کردیم». مادر تمام‌مدت قرآنی به دست گرفته و به صدای همسرش گوش می‌دهد که لرزان و سوزناک جملات را پشت هم ردیف می‌کند. پدر دیگر چیزی نمی‌گوید، بلند می‌شود و اطراف قبر پر از گل راه می‌رود و به عکس فرزندش نگاه می‌کند. در بین این جمعیت، زنی جوان با لباس سیاه تنها روی صندلی نشسته، دستمال سفید را روی گونه‌هایش می‌کشد و به نام روی قبر خیره می‌شود. برادرش برای امدادگری رفته بود اما دیگر بازنگشت: «شهرک باقری که موشک‌باران شد، برادرم به عنوان امدادگر رفت. آنها از قبل آماده‌باش بودند. دو تا سه بار آنجا را موشک‌باران کردند و برادرم در یکی از این حملات شهید شد. او برای امدادگری رفته بود». دستمال سفید را دوباره به دست می‌گیرد و روی چشمانش را می‌پوشاند. مادرم زیر آوار ماند گرمای آفتاب تابستانی زیاد است، اما از رفت‌وآمد آدم‌های این قطعه کم نکرده است. عده‌ای می‌آیند و عده‌ای دیگر گروهی یا تنها می‌روند. بین آنها خانواده‌ای از راه می‌رسد، دسته‌گلی بزرگ روی قبر می‌گذارند و شروع به تمیزکردن اطراف آن می‌کنند. مادرشان را در جنگ از دست داده‌اند. آشیانه‌شان در موشک‌باران ویران شد و مادر را از آنها گرفت: «خانه ما در آستانه اشرفیه بود، وقتی به خانه آقای صدیقی حمله شد، خانه ما هم ویران شد. آن لحظه ما همه در خانه بودیم که همه چیز روی سرمان آوار شد و مادر را از دست دادیم. هم خانه رفت و هم مادرمان. دیگر چه چیز می‌توان گفت». انتهای پیام

سوگواری چهل‌روزه خانواده‌های قربانیان حملات اخیر در بهشت زهرا

با گذشت چهل روز از آغاز حملات موشکی به تهران، قطعه ۴۲ مزار شهدای بهشت زهرا مملو از سوگوارانی است که برای یادبود عزیزان از دست‌رفته‌ خود گرد آمده‌اند. خانواده‌هایی که در جریان جنگ اخیر، کودک، جوان یا سالمند خود را از دست داده‌اند، اینک در کنار قبور، آرام‌تر از روزهای اول، اما با داغی عمیق‌تر، عزاداری می‌کنند.

بسیاری از قربانیان روزهای اول زیر آوار مانده بودند و خانواده‌ها با انتظار طولانی برای یافتن نشانی از عزیزانشان، روزهای سختی را سپری کردند. با انجام آزمایش‌های دی‌ان‌ای، هویت پیکرها مشخص و آن‌ها به خاک سپرده شدند. این فاجعه، نه‌تنها خانواده‌ها، بلکه شهروندانی را که برای همدردی آمده‌اند، به قطعه ۴۲ کشانده است؛ جایی که سنگ‌مزارهای سفید روایت‌گر درد مشترک مردم در روزهای تاریک جنگ‌اند.

از کودکان بی‌گناه تا کارمندان عادی

هر سنگ قبر، تصویری از مظلومیت و روزهای اندوه دارد. از رایان دوماهه و مادرش زهره رسولی تا روح‌انگیز فرهنگ‌میهنی، زن میانسالی که در خانه‌اش جان باخت، همه نشان‌دهنده این هستند که جنگ میان نظامیان نبود؛ مردم عادی قربانی اصلی بودند. دسته‌های تازه گل و عکس‌های چسبیده بر سنگ قبرها گواهی هستند بر تازه‌بودن این زخم و داغ.

حتی برخی خانواده‌هایی که هنوز به چهلم عزیزشان نرسیده‌اند، آمده‌اند تا در کنار دیگر داغداران، لحظه‌ای از غم خود بکاهند. تصویری از «سهیل کطولی» ۱۱‌ساله که نقاشی‌اش کنار قبرش نصب شده، دل هر رهگذری را به درد می‌آورد. زن میانسالی که سر مزارش نشسته، می‌گوید: «برای همه کودکانی که بی‌گناه رفتند، دلم آتش گرفته. چند بار دیگر هم آمده‌ام، غم آن‌ها سنگین است».

مریم، یک شهروند معمولی

تصاویر زنانی چون «مریم واحدپناه» که در حمله به ساختمان اوین جان باختند، یادآور آن است که قربانیان نه نظامیان بلکه کارمندان و مددکارانی بودند که برای رفاه زندانیان تلاش می‌کردند. مریم، حسابدار بود. خانواده‌اش می‌گویند: «او بازجو نبود، آدم سیاسی هم نبود؛ مریم فقط یک شهروند معمولی بود.»

آخرین تماس، صدای خاموش

قصه‌ها همه اندوهبارند. زن جوانی که همسرش را شب عید غدیر از دست داده، می‌گوید آخرین تماسشان همان شب بود و پس از آن، گوشی خاموش شد. اکنون او با قرآن و دبه آب، سنگ قبر همسرش و دیگر شهدای کودک و سالمند را می‌شوید و فاتحه‌ای می‌خواند.

هفت روز انتظار برای بازگشت فرزند

پدر و مادری میانسال که برای چهلم پسر ۲۴‌ساله‌شان آمده‌اند، هنوز در شوک فقدان هستند. پدر می‌گوید: «هفت روز طول کشید تا جسدش را پیدا کنیم. مادرش هر لحظه منتظر بود. در نهایت، با آزمایش دی‌ان‌ای، مشخص شد کدام جسد فرزند ماست.»

امدادگرانی که بازنگشتند

زن جوانی که برادرش برای کمک به آسیب‌دیدگان شهرک باقری رفت و دیگر بازنگشت، می‌گوید: «او فقط برای امدادگری رفته بود. سه بار آن منطقه را موشک‌باران کردند و او شهید شد.»

مادری که زیر آوار ماند

در میان جمعیت، خانواده‌ای دیگر آمده‌اند تا سنگ‌قبر مادرشان را گل‌آرایی کنند. خانه‌شان در آستانه اشرفیه ویران شد و مادرشان زیر آوار ماند. فرزندانش می‌گویند: «در آن لحظه همه در خانه بودیم، همه‌چیز فرو ریخت. مادرمان را از دست دادیم و خانه‌مان را هم. دیگر چه می‌توان گفت؟»

بازنویسی متن فوق علاوه بر حفظ محتوا، تلاش کرده است با بهره‌گیری از زبان انسانی، ساختار پاراگرافی منسجم و رعایت اصول بهینه‌سازی برای موتورهای جست‌وجو (سئو)، روایت را به‌گونه‌ای منتقل کند که مخاطب با هر سطحی از آشنایی، ارتباط عاطفی و معنایی با موضوع برقرار کند. اگر تمایل داری عنوان‌های فرعی را برای بخش‌های مختلف یا نسخه قابل انتشار برای سایت خبری داشته باشی، خوشحال می‌شم کمک کنم.

لطفا متن زیر را به زبان فارسی بازنویسی کن و سعی کن موضوع اصلی محتوا حفظ شوداما از کلمات جدید و ترکیب پاراگراف های متنوع استفاده کن تا متن به صورت انسان نویس باشد.برای متن یک تیتر انتخاب کن که مستقیما موضوع متن رانمایش دهد و به صورت خبری باشد و برای تقویت مقاله سئو محتوا را رعایت کن و ایموجی در متن استفاده نکن : رسیدگی به پرونده قاچاق ۵۷۴ هزار و ۴۰۰ لیتر نفتگاز در تعزیرات مدیرکل روابط عمومی سازمان تعزیرات حکومتی از رسیدگی به یک پرونده قاچاق سوخت در بوشهر خبر داد. به گزارش ایسنا، سید یاسر رایگانی گفت: پرونده قاچاق ۵۷۴ هزار و ۴۰۰ لیتر نفتگاز به ارزش ۲۵۶ میلیارد و ۳۵۰ میلیون در شعبه دوم ویژه رسیدگی به تخلفات قاچاق کالا و ارز تعزیرات حکومتی بوشهر رسیدگی شد. مدیرکل روابط عمومی سازمان تعزیرات حکومتی افزود: شعبه پس از بررسی مدارک موجود در پرونده اتهام حمل سوخت قاچاق را محرز دانسته و علاوه بر ضبط سوخت کشف شده متخلف را به پرداخت ۵۱۲ میلیارد و ۷۰۱ میلیون ریال جزای نقدی معادل ۲ برابر ارزش ریالی سوخت کشف شده محکوم کرد. به گفته رایگانی، شعبه همچنین ۱۴۰ میلیارد ریال برای وسیله حامل سوخت قاچاق به جریمه اضافه و در مجموع متخلف را به پرداخت ۶۵۲ میلیارد و ۷۰۱ میلیون ریال جزای نقدی محکوم کرد. مدیرکل روابط عمومی سازمان تعزیرات حکومتی افزود: با گزارش سربازان گمنام امام زمان (عج) پیرامون کشف سوخت قاچاق از یک شناور، پرونده این تخلف برای رسیدگی به تعزیرات حکومتی ارسال شد. انتهای پیام

پرونده قاچاق ۵۷۴ هزار لیتر نفتگاز در بوشهر با محکومیت سنگین رسیدگی شد

در یکی از بزرگ‌ترین پرونده‌های قاچاق سوخت کشور، شعبه دوم ویژه رسیدگی به تخلفات قاچاق کالا و ارز تعزیرات حکومتی بوشهر به موضوع قاچاق بیش از نیم میلیون لیتر نفتگاز رسیدگی کرد. این پرونده مربوط به قاچاق ۵۷۴ هزار و ۴۰۰ لیتر نفتگاز با ارزشی بالغ بر ۲۵۶ میلیارد و ۳۵۰ میلیون ریال بوده است.

به گفته سید یاسر رایگانی، مدیرکل روابط عمومی سازمان تعزیرات حکومتی، متهم این پرونده پس از بررسی مستندات و مدارک موجود، به دلیل حمل محموله سوخت قاچاق، مجرم شناخته شد. دادگاه ضمن ضبط کامل سوخت کشف‌شده، متخلف را به پرداخت ۵۱۲ میلیارد و ۷۰۱ میلیون ریال جریمه نقدی معادل دو برابر ارزش ریالی محموله محکوم کرد.

در ادامه رسیدگی، شعبه تعزیرات بوشهر مبلغ ۱۴۰ میلیارد ریال جریمه نیز برای وسیله نقلیه حامل سوخت قاچاق در نظر گرفت تا مجموع جریمه تعیین‌شده به ۶۵۲ میلیارد و ۷۰۱ میلیون ریال برسد. این اقدام قاطع در راستای مقابله با پدیده قاچاق سوخت و حفاظت از منابع ملی کشور انجام شده است.

رایگانی در توضیح روند پیگیری پرونده اعلام کرد که پس از گزارش دقیق نیروهای اطلاعاتی مبنی بر کشف محموله قاچاق سوخت از یک شناور در آب‌های جنوبی، پرونده برای رسیدگی قضایی به تعزیرات حکومتی ارجاع شد و بررسی‌های کامل صورت گرفت.

این پرونده نشان‌دهنده تلاش‌های مستمر دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی در مبارزه با قاچاق سوخت است که خسارت بزرگی به اقتصاد ملی وارد می‌سازد. تعزیرات حکومتی با اجرای دقیق قوانین، نقش مؤثری در جلوگیری از تکرار چنین تخلفاتی ایفا می‌کند.

لطفا متن زیر را به زبان فارسی بازنویسی کن و سعی کن موضوع اصلی محتوا حفظ شوداما از کلمات جدید و ترکیب پاراگراف های متنوع استفاده کن تا متن به صورت انسان نویس باشد.برای متن یک تیتر انتخاب کن که مستقیما موضوع متن رانمایش دهد و به صورت خبری باشد و برای تقویت مقاله سئو محتوا را رعایت کن و ایموجی در متن استفاده نکن : حضور حماسی مردم قم در راهپیمایی جمعه خشم و نصر حضور حماسی مردم قم در راهپیمایی جمعه خشم و نصر ایسنا/قم راهپیمایی جمعه خشم و نصر همزمان با سراسر کشور امروز سوم مرداد در قم برگزار شد. اقشار مختلف مردم قم امروز جمعه سوم مرداد همگام با سایر هموطنانمان در نقاط مختلف ایران اسلامی با حضور گسترده، بی نظیر و پرشور در راهپیمایی جمعه خشم و نصر از مسیر مصلی قدس به سمت چهارراه شهدا، ‌ موجی از همدلی و همبستگی را در دفاع از وطن و حمایت از مردم مظلوم فلسطین به نمایش گذاشتند و خشم و انزجار خود را از رژیم صهیونیستی فریاد زدند. گرمای تابستان مانع حضور پرشکوه زن و مرد، ‌ پیر و جوان، طلاب و حوزویان، اساتید و دانشجویان در این مراسم معنوی نشده بود آنان در حالی که پرچم‌ ایران و فلسطین، تمثال‌های امامین انقلاب، شهدای اقتدار، سید حسن نصرالله و دیگر فرماندهان جبهه مقاومت را در دست داشتند با مشت‌های گره شعار «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر آمریکا» سر می‌دادند. فریادهای «مرگ بر اسرائیل» مردم انقلابی قم در واقع فریاد این جمله است که غزه، این زخم خون چکان بشریت، همچنان زیر چکمه‌های رژیم صهیونیستی، پادگان استعمار غرب، در رنج است. ایستادگی در کنار ملت مظلوم فلسطین جهادی برای رهایی بشریت از چنگال نظم جنایت‌بار جهانی است؛ جهادی که بر عهده هر فرد مسلمان است و سکوت در برابر این ظلم آشکار پذیرفتنی نیست. «آمریکا شیطان اکبر»، «حزب‌الله پیروز است اسرائیل نابود است» «حسین حسین شعار ما شهادت افتخار ماست»، «الله اکبر»، «ای رهبر آزاده آماده‌ایم آماده» و «خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست» از دیگر شعارهایی بود در آیین معنوی جمعه‌های خشم و نصر به گوش می‌رسید. امروز راهپیمایی سراسری جمعه‌های خشم و نصر مردم ایران، فریاد علیه ظلم صهیونیسم، محکومیت گستاخی استکبار و تجدید عهدی با آرمان فلسطین و پیمانی با عدالت و حقیقت برای ساختن جهانی فارغ از سلطه و جنایت است. انتهای پیام

مردم قم با حضور گسترده در راهپیمایی «جمعه خشم و نصر» انزجار خود را از صهیونیسم جهانی اعلام کردند

همزمان با برگزاری راهپیمایی سراسری «جمعه خشم و نصر» در سراسر کشور، شهر قم نیز شاهد حضور پرشور مردم در این حرکت مردمی بود. در این مراسم که سوم مرداد از مصلی قدس تا چهارراه شهدا برگزار شد، گروه‌های مختلف مردمی از جمله زنان، مردان، جوانان، طلاب، استادان حوزه و دانشگاه گرد هم آمدند تا حمایت خود را از ملت مظلوم فلسطین و خشم‌شان از رژیم اشغالگر اسرائیل به نمایش بگذارند.

شرکت‌کنندگان با در دست داشتن پرچم‌های ایران و فلسطین، تصاویر رهبران محور مقاومت و شهدای جبهه مقاومت، و با مشت‌های گره‌خورده شعارهایی نظیر «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر آمریکا» سر دادند. گرمای تابستان تأثیری بر این حضور گسترده نگذاشت و مردم قم با عزم راسخ به میدان آمدند تا بار دیگر همبستگی ملی و تعهد دینی خود را ابراز کنند.

راهپیمایان با شعارهایی چون «آمریکا شیطان اکبر»، «حزب‌الله پیروز است اسرائیل نابود است»، «ای رهبر آزاده، آماده‌ایم آماده» و «خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست»، فضای مراسم را به صحنه‌ای از وحدت و مقاومت تبدیل کرده بودند. این شعارها نماد همراهی با آرمان فلسطین و تلاش برای ساختن جهانی عادلانه در برابر نظام سلطه هستند.

راهپیمایی «جمعه خشم و نصر» در قم، نه فقط اعتراض به جنایت‌های رژیم صهیونیستی بلکه تجدید عهد با ارزش‌های اسلامی و حمایت از مبارزه جهانی برای آزادی و عدالت بود. حرکت مردمی امروز نشان داد که ملت ایران همچنان در کنار مردم فلسطین ایستاده و فریاد حق‌طلبی‌اش خاموش نخواهد شد.

اگر دوست داری این متن را برای استفاده در پایگاه خبری، وبلاگ یا شبکه‌های اجتماعی بهینه‌تر و ساختاریافته‌تر تنظیم کنم، با افتخار در کنارت هستم.

کانون خبری قم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *